1- ضعف ایمان و اعتقاد دینی
علتهایی چون احساس پوچی، یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بنبست فکری، بیصبری و امثال اینها، ناشی از ضعف اعتقاد و نداشتن شناخت کافی از خداوند متعال و عدم شناخت جایگاه انسان و فلسفه آفرینش اوست. اگر کسی ایمان عمیق و اعتقاد جازم به خداوند داشته باشد، و بداند که خدا جهان هستی و بخصوص انسان را که اشرف مخلوقات این عالم است، هدفمند و غایتمند آفریده، هیچگاه احساس پوچی و یأس و ناامیدی بر زندگی وی سایه نمیافکند. و اگر به قدرت مطلقه خداوند باور داشته باشد و بداند که همه چیز در برابر قدرت او ناتوان و هیچ است، در هنگام بروز مشکلات به خدا تکیه میکند، و با توکل به خداوند و دعا به درگاه باری تعالی و با یاد و نام او که آرامبخش دلهاست، میتواند مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد و موجبات آرامش روحی و قوت قلب و عزت نفس را فراهم سازد. باید توجه داشت که انسان واقعا عاجز از دانستن فلسفه پیش آمدها و ناملایمات زندگی است؛ چرا که علم انسان در برابر این کارها خیلی ناچیز و کم است خیلی از کارها به نظر انسان خوب است و از آنها احساس خوشحالی میکند، ولی نمیداند که آن اعمال به ضرر اوست، یا بالعکس، از برخی چیزها ناراحت و غمگین میشود و احساس بدی نسبت به آنها دارد و آن را شر و بدبختی میداند، در حالی که ممکن است همانها خیر و صلاحش باشند. طبق بیان امام امیرالمؤمنین علیهالسلام خداوند کارها را مطابق مقتضای مصالح جاری میکند، نه بر طبق میل و رضایت انسان.
2- ضعف معنویت و اخلاق دینی
بسیاری از عوامل خودکشی مانند: حسادت، کینهتوزی، لجاجت، خشم و غضب، خیانت، غرور، زنا، شرابخواری، قماربازی، حب مقام، انتقام جویی، بارداری نامشروع، ازدواجهای اجباری و امثال اینها ناشی از ضعف معنویت و رعایت نکردن مسائل اخلاقی و دینی است. در فرهنگ اسلامی طبق بیان آیات و روایات تمام اعمال انسان بخصوص گناهان کبیره دارای آثار و پیامدهایی است، و به اصطلاح اثر وضعی دارد، به همین جهت در اسلام از انجام گناه و کارهای خلاف اخلاق به شدت نهی شده است.
3- توجه بیش از حد به خواستههای حیوانی
شهوت رانی افراطی و عشقبازی نامشروع، عشق به مال و ثروت (دنیاطلبی و دنیادوستی) و... خواستههای حیوانی هستند و از عوامل خودکشی میباشند.
4- عوارض طبیعی
مانند جنون و اختلالات روانی، ترس از کیفر، بیماریهای صعب العلاج، نقیصههایی در ساختمان جمجمه، ضایعات قلبی و کبدی، صرع و... .
آثار و عواقب خودکشی
خودکشی همانند ناهنجاریهای دیگر جامعه، دارای عواقب و پیامدهای سخت فردی و اجتماعی است. کسانی که خودکشی میکنند، اگر عمل آنها باعث مرگشان شود، هرچند ممکن است ظاهرا از رنج و درد و مشکلات دنیا آزاد شوند، امّا بنا به اعتقادات دینی به عذابهای سخت و دردناک گرفتار میگردند؛ و از زمره کسانی میشوند که بطور دائم در آتش بسیار سخت جهنم میسوزند. علاوه بر روایات گذشته در بحث حرمت خودکشی، روایات فراوان دیگری نیز درباره آثار شوم این عمل وارد شده است که در این بخش به برخی از آنها اشاره میکنیم:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ
خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ
تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا».کسی که بوسیله آهن خودکشی کند
پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده میشود، و وارد آتش جهنم میگردد. ودر آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته میشود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت میشود و در آن تا أبد خواهد ماند.
پیامبر اکرم" صلیاللهعلیه وآله" در روایت دیگری میفرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِسَمٍّ، عُذِّبَ بِهِ». کسی که با خوردن سم خودکشی کند، با همان سمّ معذّب خواهد شد.
و نیز میفرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَیءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّهُ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ».کسی که با چیزی یا ذبح خود، خودکشی کند، خداوند بوسیله همان چیز او را در آتش جهنم ذبح خواهد کرد.
منابع:
1- ستوده، هدایتالله(1379)؛ آسیبشناسی اجتماعی -جامعهشناسی انحرافات، تهران، آوای نور، چاپ ششم.
2- شریعتی رودسری،مصطفی(1380)؛شناخت ودرمان اختلالات رفتاری کودکان ونوجوانان،تهران،چاپ اول،جلددوم،نشرعابد.
3- مهدی کینیا ؛ روانشناسی جنایی ، انتشارات رشد.
4- علامه طباطبایی ؛المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
5- آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران؛ تفسیر نممونه.
6- وسائل الشیعه، حر عاملی، م